چرا نماز را عربی می خوانند
جمعه, ۲ تیر ۱۳۹۱، ۰۳:۳۱ ب.ظ
شده ام در حالیکه آدم از خاک، پس خلقت من از آدم برتر است و کسی که افضل است بر کسی که مفضول است سجده نمی برد! پس تو این عبادت سجده به آدم را از من بردار و من به گونهای دیگر تو را عبادتی میکنم که هیچ بندهای نکرده باشد! اما خداوند نپذیرفت. چرا که آن دیگر عبادت خودش بود و نه عبادت خداوند. عبادت یعنی اطاعت امر و نه فقط راز و نیاز. پس شیطان با این طرز برداشت و تفکر گمراه گشت و خداوند این گمراهی را به تکبر و غرور شیطان نسبت داد:
« إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ * فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ * قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ * قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ * قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ * وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ» (ص 71-78)
یعنی: و به خاطر بیاور هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل مىآفرینم! هنگامى که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، براى او به سجده افتید!»
در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند، جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود! گفت: «اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقى که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنى؟! آیا تکبّر کردى یا از برترینها بودى؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل!» فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه منى! و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود!
پس به هیچ وجه به دنبال آن نباشیم که همه چیز و آن طور که ما میخواهیم در قرآن کریم قید شده باشد. چرا که اولاً وحی کلام خداوند است و نه کلام ما، و ما نمیتوانیم به خداوند دیکته کنیم که چه بگوید و چگونه بگوید! بلکه آن خالق حکیم که هادی مخلوقات است، خود احسن الکلام را برای هدایت به کار میبرد و به همین دلیل قرآن کریم را به عربی فصیح نازل نمود و ما باید به این مسئله توجه داشته باشیم که در نماز اذکار و قران قرائت می کنیم و قرآن و ادعیه ی ماثور با زبان عربی وارد شده اند، چنانکه الله تعالی می فرماید:
« وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَ لا واقٍ». (الرعد – 37)
و این چنین حکم (قرآن) را به زبان عربى نازل کردیم و اگر پس از دانشى که به تو رسیده است، از پى خواستههاى (نفسانی) آنان بروى، در برابر خدا کارساز و نگهدارندهاى نخواهى داشت.
و در مورد چگونگی تلاوت قرآن کریم – که در نماز نیز تلاوت میشود – میفرماید: ما برای تو میخوانیم و تو همان خواندن را پیروی کن.
«لَا تحُرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَینَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ » (القیامه 16-18) به تعجیل زبان به خواندن قرآن مجنبان - که گردآوردن و خواندنش بر عهده ماست – پس چون قرائتش نمودیم، تو آن قرائت را پیروى کن.
خداوند قرآن را بنا به حکمت خویش به زبان عربی نازل فرمود و شاید یکی از حکمتهای آن این باشد که زبان عربی جزو کاملترین و پیشرفته ترین زبانهاست و از قواعد دستوری بسیار عالی برخوردار است و به اعتراف بسیاری از زبانشناسان تنها زبانی است که دارای نظم و انسجام و قواعد عالیه می باشد. البته زبان عربی به خودی خود اعجازی ندارد و آنچه دارای اعجاز است، کلام خداست. بنا بر آنچه قرآن پژوهان در تبیین ابعاد اعجاز قرآن گفته اند، قوی ترین جنبه اعجاز قرآن، فصاحت و بلاغت و به طور کلی جنبه ادبیات خارق العاده این کتاب شریف آسمانی است. شاید بتوان برخی از کلمات زبان عربی را به نحو دقیق ترجمه کرد اما کلام خدا به دلیل همین جنبه اعجازگونه اش صد در صد قابل انتقال به زبانهای دیگر نیست از اینرو بهتر است که در کنار ترجمه ی قرآن، تفسیر آن نیز مطالعه گردد تا فهم مخاطبان کامل گردد و یا آنکه تمامی مسلمانان به یادگیری این زبان واحد مسلمین بپردازند.
از سویی خواندن زبان به یک صورت معین آن را از دستبرد و تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بی اساس که بر اثر مداخله افراد غیر وارد –هنگام ترجمه آن به زبانهای دیگر –رخ می دهد ،نگاه میدارد و به این وسیله روح این عبادت اسلامی محفوظ تر می ماند ؛منتها بر هر مسلمانی لازم است به قدر توانانی خود با زبان دینی خود آشنا باشد وبداند با خدای خود چه می گوید.
بنابراین نمازی که شامل قرائت قرآن و اذکار و ادعیه ی ماثور از پیامبر صلی الله علیه وسلم است، جهت حفظ معنا و مفهوم اصلی آن و جهت پیروی از حکمت خداوندی باید به همان زبانی خوانده شود که شارع حکیم آنرا وضع کرده است.
و نماز "عبادت " است و روح عبادت، "تسلیم" در برابر خالق و پروردگارست، بنابراین کسی که به آیین اسلام گردن نهاده و خود را مسلمان مینامد میبایست تسلیم خواسته پروردگار باشد. انشاء نماز به زبان عربی خواست خداست و اگر بنده، خواست خود را بر خواست معبود ترجیح دهد در حقیقت خود را عبادت کرده نه معبود را. ممکن است بگویید چرا خداوند چنین چیزی را خواسته است؟
پاسخ این است که اراده خدا مبتنی بر پاره ای حکمت ها و مصالح است، شاید برخی از این حکمت ها برای ما روشن باشد و ممکن است پاره ای دیگر را ندانیم اما همین اندازه که به حکم صریح آیات قرآن پذیرفته ایم خدا حکیم است، کفایت می کند چرا که می دانیم حکیم هیچگاه کار لغو و بیهوده نمی ک
« إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ * فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ * قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ * قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ * قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ * وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ» (ص 71-78)
یعنی: و به خاطر بیاور هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل مىآفرینم! هنگامى که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، براى او به سجده افتید!»
در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند، جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود! گفت: «اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقى که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنى؟! آیا تکبّر کردى یا از برترینها بودى؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل!» فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه منى! و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود!
پس به هیچ وجه به دنبال آن نباشیم که همه چیز و آن طور که ما میخواهیم در قرآن کریم قید شده باشد. چرا که اولاً وحی کلام خداوند است و نه کلام ما، و ما نمیتوانیم به خداوند دیکته کنیم که چه بگوید و چگونه بگوید! بلکه آن خالق حکیم که هادی مخلوقات است، خود احسن الکلام را برای هدایت به کار میبرد و به همین دلیل قرآن کریم را به عربی فصیح نازل نمود و ما باید به این مسئله توجه داشته باشیم که در نماز اذکار و قران قرائت می کنیم و قرآن و ادعیه ی ماثور با زبان عربی وارد شده اند، چنانکه الله تعالی می فرماید:
« وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَ لا واقٍ». (الرعد – 37)
و این چنین حکم (قرآن) را به زبان عربى نازل کردیم و اگر پس از دانشى که به تو رسیده است، از پى خواستههاى (نفسانی) آنان بروى، در برابر خدا کارساز و نگهدارندهاى نخواهى داشت.
و در مورد چگونگی تلاوت قرآن کریم – که در نماز نیز تلاوت میشود – میفرماید: ما برای تو میخوانیم و تو همان خواندن را پیروی کن.
«لَا تحُرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَینَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ » (القیامه 16-18) به تعجیل زبان به خواندن قرآن مجنبان - که گردآوردن و خواندنش بر عهده ماست – پس چون قرائتش نمودیم، تو آن قرائت را پیروى کن.
خداوند قرآن را بنا به حکمت خویش به زبان عربی نازل فرمود و شاید یکی از حکمتهای آن این باشد که زبان عربی جزو کاملترین و پیشرفته ترین زبانهاست و از قواعد دستوری بسیار عالی برخوردار است و به اعتراف بسیاری از زبانشناسان تنها زبانی است که دارای نظم و انسجام و قواعد عالیه می باشد. البته زبان عربی به خودی خود اعجازی ندارد و آنچه دارای اعجاز است، کلام خداست. بنا بر آنچه قرآن پژوهان در تبیین ابعاد اعجاز قرآن گفته اند، قوی ترین جنبه اعجاز قرآن، فصاحت و بلاغت و به طور کلی جنبه ادبیات خارق العاده این کتاب شریف آسمانی است. شاید بتوان برخی از کلمات زبان عربی را به نحو دقیق ترجمه کرد اما کلام خدا به دلیل همین جنبه اعجازگونه اش صد در صد قابل انتقال به زبانهای دیگر نیست از اینرو بهتر است که در کنار ترجمه ی قرآن، تفسیر آن نیز مطالعه گردد تا فهم مخاطبان کامل گردد و یا آنکه تمامی مسلمانان به یادگیری این زبان واحد مسلمین بپردازند.
از سویی خواندن زبان به یک صورت معین آن را از دستبرد و تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بی اساس که بر اثر مداخله افراد غیر وارد –هنگام ترجمه آن به زبانهای دیگر –رخ می دهد ،نگاه میدارد و به این وسیله روح این عبادت اسلامی محفوظ تر می ماند ؛منتها بر هر مسلمانی لازم است به قدر توانانی خود با زبان دینی خود آشنا باشد وبداند با خدای خود چه می گوید.
بنابراین نمازی که شامل قرائت قرآن و اذکار و ادعیه ی ماثور از پیامبر صلی الله علیه وسلم است، جهت حفظ معنا و مفهوم اصلی آن و جهت پیروی از حکمت خداوندی باید به همان زبانی خوانده شود که شارع حکیم آنرا وضع کرده است.
و نماز "عبادت " است و روح عبادت، "تسلیم" در برابر خالق و پروردگارست، بنابراین کسی که به آیین اسلام گردن نهاده و خود را مسلمان مینامد میبایست تسلیم خواسته پروردگار باشد. انشاء نماز به زبان عربی خواست خداست و اگر بنده، خواست خود را بر خواست معبود ترجیح دهد در حقیقت خود را عبادت کرده نه معبود را. ممکن است بگویید چرا خداوند چنین چیزی را خواسته است؟
پاسخ این است که اراده خدا مبتنی بر پاره ای حکمت ها و مصالح است، شاید برخی از این حکمت ها برای ما روشن باشد و ممکن است پاره ای دیگر را ندانیم اما همین اندازه که به حکم صریح آیات قرآن پذیرفته ایم خدا حکیم است، کفایت می کند چرا که می دانیم حکیم هیچگاه کار لغو و بیهوده نمی ک
۹۱/۰۴/۰۲