عمل بدون نیت
نیت مؤمن از عمل او بهتر است
چون دانستى که نیت روح عمل و حقیقت آن است، و فایده عمل بر نیت متوقف است نه بر عکس، و غرض اصلى از عمل کشش و گرایش دل به سوى خداى تعالى است و این بستگى دارد به نیت، پس آن بهتر از عمل است، به این معنى که عمل هر گاه به دو جزء تحلیل شود جزء قلبى - یعنى نیت - از جزء جسمانى - یعنى آنچه از اعضاء و جوارح صادر مىشود - بهتر است، و ثوابى که مترتب بر دل استبیش از ثوابى است که بر اعضاء مترتب است، و از اینرو خداى سبحان مىفرماید:
«لن ینال الله لحومها و لا دماؤها و لکن یناله التقوى منکم» (حج، 37)
«گوشت و خون آنها (قربانیها) به خدا نمىرسد و لیکن تقوا و پرهیزکارى شما به او مىرسد» .زیرا مقصود از ریختن خون قربانى برگرداندن دل از حب دنیاست، و بذل کردن آن همانا برگزیدن رضاى خداست، نه بذل کردن مجرد خون و گوشت، و گرایش دل فقط هنگام جزم نیت و همتحاصل مىشود، اگر چه مانعى عمل را باز دارد.و از اینرو وارد شده است که: هر که همتش کار نیکى باشد ولى عمل را انجام ندهد براى او حسنهاى نوشته مىشود، زیرا همت و نیت دل گرایش آن استبه خیر و انصراف آن است از هوى، و این هدف و غایت اعمال نیک است، و تمام شدن نیتبه وسیله عمل تاکیدى است افزون بر آن.و با آنچه گفته شد معنى حدیث مشهور: «نیة المؤمن خیر من عمله، و نیة الکافر شر من عمله» «نیت مؤمن بهتر از کردار اوست، و نیت کافر بدتر از کردار اوست» معلوم مىشود.
خلاصه آنکه: هر طاعتى شامل نیتى و عملى است، و هر یک از این دو از خیرات بشمار مىرود، و در رسیدن به مقصود اثرى دارد، و نیت از عمل بهتر و اثرش بیشتر است.غرض این است که: مؤمن در نیت و در کردار اختیار دارد، پس اینها دو عملند، و نیت نیکوتر آن دو مىباشد، یعنى نیت که یک جزء طاعت استبهتر است از عمل که جزء دیگر آن است.
اگر گفته شود: آنچه گفتى معنایى بیش از این ندارد که عمل هر گاه با نیتباشد هر یک از عمل و نیتخیر و داراى ثواب است، و اگر بدون نیتباشد نه خیر است و نه ثوابى دارد، و حال آنکه مقصود این است که نیتبهتر از عمل است در صورت اول و ثواب آن بزرگتر مىباشد، و دلیل بهترى و خیریت از آنچه گفتى روشن نیست.
مىگویم: با اینکه اجمالا روشن و هویداست، براى آنکه مطلب کاملا آشکار شود ناگزیر در توضیح مىگوئیم:
دلیل اینکه نیتبهتر از عمل است و در ثواب بر آن برترى دارد این است که: شکى نیست در این که مقصود از طاعات بهبود نفس و سعادت آن در آخرت و تنعم به لقاء الله - سبحانه - است و وصول به این لقاء متوقف بر معرفتخدا و حب و انس اوست، و این بستگى دارد به دوام فکر و ذکر که موجب بریدن نفس از شهوات دنیا و توجه آن به سوى خداى سبحان است.و گرایش و توجهى که به خداى تعالى به مجرد معرفتحاصله از فکر پدید آمد ضعیف و نا استوار است، و تنها به وسیله مواظبتبر عمل طاعات و ترک گناهان اعضاء و جوارح نیرومند و استوار مىگردد، زیرا میان نفس و جوارح رابطه و علاقهاى است که به سبب آن از یکدیگر اثر مىپذیرند، چنانکه هر گاه جراحتى به عضو رسد نفس دردناک مىشود، و نفس چون به سبب علم و آگاهى از مرگ عزیزى یا هجوم امر ترسناکى متالم شد اعضاء متاثر مىگردند و شانهها مىلرزند، پس طاعات که فعل جوارح استبراى آن تشریع شده که بدان وسیله به صفت نفس دستیابند یعنى توجه و گرایش به خداى سبحان حاصل شود.بنابراین نفس اصل و متبوع و امیر است، و جوارح بمنزله خدمتکاران و تابعانند، و صفات دل بالذات مقصود است، و افعال جوارح بالعرض مطلوب است، زیرا موجب تقویت و استوارى نفس - یعنى میل و نیت و توجه - است و شکى نیست که آنچه مقصود بالذات استبهتر از چیزى است که مقصود بالعرض است، و ثواب آن بزرگتر از ثواب این است.
و از معانى صحیح حدیث مذکور این است که: مؤمن به مقتضاى ایمان خود کارهاى نیک بسیار را نیت و قصد مىکند که موفق به عمل آنها نمىشود، یا به سبب ناتوانى از دستیابى به اسباب آنها، یا به علت نا مساعد بودن وقتبراى عمل آنها، یا به جهت جلوگیرى رذیلهاى نفسانى از آنها بعد از دسترسى به اسباب آنها، مانند کسى که نیت کند که اگر خدا به او مال دهد در راه او انفاق کند، سپس وقتى به او مال داد بخل وى را از انفاق باز مىدارد، پس نیت او بهتر از عمل اوست.
و همچنین مؤمنى که همواره نیت مىکند که عباداتش بر نیکوترین صورت باشد، زیرا ایمانش مقتضى آن است، سپس هنگامى که به آن مىپردازد این برایش میسر نمىشود، و آن طور که اراده مىکند بجا نمىآورد.پس در هر عبادتى آنچه همواره نیت مىکند بهتر است از آنچه عمل مىکند.و امام باقر علیه السلام به این معنى اشاره دارد آنجا که مىفرماید: «نیت مؤمن بهتر از عمل اوست، و این براى آنست که خیرى را که به آن نمىرسد نیت مىکند، و نیت کافر بدتر از عمل اوست، به این دلیل که شر را نیت مىکند و آرزوى کار بدى که به آن نمىرسد دارد» .
شخصى به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: شنیدهام که مىفرمائید: نیت مؤمن بهتر از عمل اوست، نیت چگونه بهتر از عمل است؟ فرمود: «زیرا عمل براى نمایاندن به مخلوق است، و نیتبطور خالص براى پروردگار جهانیان است، پس خداى عز و جل هم بر نیت چیزى را عطا مىفرماید که بر عمل عطا نمىکند» ، سپس فرمود: «بنده در روز نیت مىکند که نماز شب بگزارد، پس خواب بر او غلبه مىکند و مىخوابد، خداوند براى او نمازش را ثبت مىکند و دم زدن او را تسبیح مىنویسد و خوابش را صدقه قرار مىدهد» .و بعضى از اخبار پیشین این سخن را تایید مىکند.
و گفتهاند که معنى حدیث این است که: «نیت تنها بهتر از عمل تنها و بىنیت است» .و حال آنکه در این صورت: عمل بدون نیت اصلا به خیریت متصف نیست، و بنابراین ترجیح آن در خیریتبىمعنى است.و گفته شده است که به سبب ترجیح این است که: «نیت پنهان است که جز خدا کسى بر آن مطلع نیست، و عمل آشکار است، و فعل پنهانى برتر و افضل است» .این سخن با اینکه فى نفسه درست است، لیکن مراد از حدیث این نیست، زیرا اگر کسى نیت کند خداى تعالى را به دل یاد کند یا درباره مصالح مؤمنان بیندیشد، نیت او به مقتضاى حدیثبهتر است از عمل که ذکر و تفکر باشد، با اینکه در این مورد نیت و عمل در پنهان بودن مشترک است، و بدیهى است که ذکر و تفکر از نیت این دو بهتر است.
نیت و عمل :
و انته بنیتی الی احسن النیات و بعملی الی احسن الاعمال.
خدایا – نیت مرا در زمره ی بهترین نیات و عمل مرا از جمله ی بهترین اعمال قرار ده .
(دعای مکارم الاخلاق )
بعد از ایمان و یقین بهترین چیز حسن نیت انسان است همین حسن نیت است که او را به مقامات عالیه نائل می گرداند و افعال و کردارش را مرضی خدای متعال قرار می دهد تا سعادت ابدی خویش را کسب نماید . از این جهت رابطه ی مستقیم و تنگاتنگی میان کار و نیت وجود دارد ؛ به گونه ای که هیچ کاری بدون نیت ، فعلیت نمی بابد .
حدیث (1) قال رسول الله صلى الله علیه و آله : اَلنِّیَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ؛ نیت خوب صاحب خویش را به بهشت مى برد. نهج الفصاحه ،ص143 ،ح3163 حدیث (2) امام على علیه السلام : وُصولُ المَرءِ اِلى کُلِّ ما یَبتَغیهِ مِن طیبِ عَیشِهِ وَ اَمنِ سِربِهِ وَ سَعَةِ رِزقِهِ بِحُسنِ نیَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلقِهِ؛ آدمى با نیّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنیت محیط و وسعت روزى، دست مى یابد. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1607 حدیث (3) قال على علیه السلام : مَن حَسُنَت نیَّتُهُ أَمَدَّهُ التَّوفیقُ؛ هر کس نیّتش خوب باشد، توفیق یاریش خواهد نمود. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص 92 ، ح 1605 حدیث (4) قال على علیه السلام : حُسنُ النِّیَّةِ مِن سَلامَةِ الطَّویَّةِ؛ نیّت خوب، برخاسته از سلامت درون است. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص 92 ، ح 1601 حدیث (5) قال السجاد علیه السلام : اَللّهُمَّ ... وَانتَهِ بِنیَّتى إِلى أَحسِنِ النِّیّاتِ وَ بِعَمَلى إِلى أَحسَنِ العمالِ، اَللّهُمَّ وَفِّر بِلُطفِکَ نیَّتى؛ خدایا ... نیّتم را به بهترین نیّت ها و عملم را به بهترین اعمال برسان، خدایا به لطف خود نیّت مرا کامل گردان. صحیفه ی سجادیه ،ص 92 ،دعای 20 (دعای ایشان در طلب مکارم اخلاق) حدیث (6) قال رسول الله صلى الله علیه و آله : قالَ اللّه تَعالى: إِذا هَمَّ عَبدى بِحَسَنَةٍ و َلَم یَعمَلها کَتَبتُها لَهُ حَسَنَةً فَإِن عَمِلَها کَتَبتُها لَهُ عَشرَ حَسَناتٍ إِلى سَبعِمِائَةِ ضِعفٍ وَ إِذاهَمَ بِسَیِّئَةٍ و َلَم یَعمَلها لَم أَکتُبها عَلَیهِ فَإِن عَمِلَها کَتَبتُها عَلَیهِ سَیِّئَةً واحِدَةً؛ خداى والا مى فرماید: وقتى بنده من کار نیکى اراده کند و نکند آن را یک کار نیک براى وى ثبت کنم و اگر بکند ده کار نیک تا هفتصد برابر ثبت کنم و وقتى کار بدى اراده کند و نکند بر عهده او ثبت نکنم و اگر بکند یک کار بد بر عهده او ثبت کنم. نهج الفصاحه ،ص593 حدیث (7) قال على علیه السلام : إِذا فَسَدَتِ النِّیَّةُ وَقَعَتِ البَلیَّةُ؛ هرگاه نیّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پیش مى آید. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1608 حدیث (8) قال الصادق علیه السلام : صاحِبُ النِّیَّةِ الصّادِقَةِ صاحِبُ القَلبِ السَّلیمِ ، لأَنَّ سَلامَةَ القَلبِ مِن هَواجِسِ المَحذوراتِ بِتَخلیصِ النِّیَّةِ للّه فِى المورِ کُلِّها؛ کسى که نیّت درست داشته باشد، دل سالم و پاک دارد، زیرا سالم داشتن دل از وسوسه هاى شیطانى به سبب خالص گردانیدن نیّت در همه کارها براى خداوند است. مصباح الشریعه ، ص53 حدیث (9) قال على علیه السلام : و َلَو أَنَّ النّاسَ حینَ تَنزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ و َتَزولُ عَنهُمُ النِّعَمُ ، فَزِعوا إِلى رَبِّهِم بِصِدقٍ مِن نیّاتِهِم وَ وَلَهٍ مِن قُلوبِهِم، لَرَدَّ عَلَیهِم کُلَّ شارِدٍ ، و َأَصلَحَ لَهُم کُلَّ فاسِدٍ؛ اگر مردم به هنگامى که بلاها بر آنان فرود مى آمد و نعمت ها از دستشان مى رفت، با نیت هاى خوب و دلى مشتاق به پروردگارشان پناه مى بردند، بى گمان هر از دست رفته اى به آنان باز مى گشت و هر فاسدى اصلاح مى شد. نهج البلاغه (صبحی صالح) ، 257 -مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ،ج5 ،ص184 حدیث (10) قال الصادق علیه السلام : ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَویَت عَلَیهِ النِّـیَّةُ؛ اگر اراده قوى باشد، هیچ بدنى براى انجام دادن کار، ناتوان نیست. من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 400، ح 5859 حدیث (11) امام على علیه السلام : عِندَ فَسادِ النِّیَّةِ تَرتَفِعُ البَرَکَةُ؛ هرگاه نیّت ها فاسد باشد، برکت از میان مى رود. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1610 حدیث (12) قال على علیه السلام : لا یَفوزُ بِالجَنَّةِ اِلاّ مَن حَسُنَت سَریرَتُهُ و َخَلُصَت نیَّتُهُ؛ به پاداش بهشت نمى رسد مگر آن کس که باطنش نیکو و نیّتش خالص باشد. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص168 ، ح 3325 حدیث (13) امام کاظم علیه السلام : کَما لا یَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَیَّةِ فَکَذلِکَ لا یَقومُ الدّینُ اِلاّ بِالنِّیَّةِ الصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّیَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛ همان گونه که قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام دیندارى هم تنها به نیّت پاک است و نیّت پاک، جز با عقل حاصل نمىشود. تحف العقول، ص 396 حدیث (14) پیامبر صلى الله علیه و آله : ما اَسَرَّ عَبْدٌ سَریرَةً اِلاّ اَلْبَسَهُ اللّهُ رِداءَها اِنْ خَیْرا فَخَیْرٌ وَ اِنْ شَرّا فَشَرٌّ؛ هیچ کس نیتى را در دل پنهان نمى کند، مگر اینکه خداوند آن نیت را (در رفتار و کردار او) همانند لباس ظاهر مى کند، با نیت خوب ظاهر خوب و با نیت بد ظاهر بد خواهد داشت. نهج الفصاحه ،ص695 ،ح2616 حدیث (15) پیامبر صلى الله علیه و آله : نیَّةُ الْمُؤمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نیَّةُ الْکافِرِ شَرُّ مِنْ عَمَلِهِ وَ کُلُّ عامِلٍ یَعْمَلُ عَلى نیَّتِهِ؛ نیت مؤمن بهتر از عمل او، و نیت کافر بدتر از عمل اوست و هر کس مطابق نیت خود عمل مىکند. (کافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 84 ) حدیث (16) امام على علیه السلام : عَوِّدْ نَفْسَکَ حُسْنَ النِّیَّةِ وَ جَمیلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِکْ فى مَباغیکَ النَّجاحَ؛ خودت را به داشتن نیّت خوب و مقصد زیبا عادت ده، تا در خواسته هایت موفق شوى. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1602 حدیث (17) امام صادق علیه السلام: مَن حَسُنَت نیتُهُ زیدَ فی رزقِه. هر که خوش نیت باشد روزیش زیاد می شود. تحف العقول ، ص295 - کافی(ط-الاسلامیه)، ج2، ص105 حدیث (18) امام باقر علیه السلام: إذا عَلِمَ اللهُ حُسنَ نیةٍ مِن أحَدٍ إکتَنَفَهُ بِالعِصمَةِ هرگاه خداوند ببیند کسی حسن نیت دارد او را در پناه خود حفظ می کند
امام سجاد علیه السلام :
لا عمل الا بالنیة ؛1
هیچ کرداری بدون نیت و قصد اعتباری ندارد .
پی نوشت :
1 - وسائل الشیعه، ج 1، طبع آل البیت، حدیث 1، ص 46
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است :
نیة المؤمن خیر من عمله و نیة الکافر شر من عمله و کل عامل یعمل علی نیته .1
نیت مؤمن بهتر از عمل اوست و نیت کافر بدتر از عملش می باشد و هر کسی بر پایه ی نیت و شاکله ی وجودی اش رفتار می کند .
در این روایت ، رسول خدا صلی الله علیه و آله مؤمن و کافر را در اصل داشتن نیت شریک دانسته است ، با این تفاوت که نیت کافر ، لحاظ غیری و دوری و بی بهره گی از حق دارد ؛ از این رو شرّ است ، ولی نیت مؤمن ، لحاظ حقّی و قرب و وصال به حق دارد و خیر است .
منظور از نیت حسن همان نیت خالص است و نیت خالص ، همان قصد و اراده ی قربی عمل است و منظور از عمل حسن ، عمل خالص است که ظهور خارجی و فعلی چنین قصد و اراده ای است ؛ بنا بر این منظور از نیت و عمل خالص ، نیت و عمل قربی است .2
پی نوشت :
1 – اصول کافی ج2 باب نیت ح 1 ص 84 .
2 – صحیفه عشق ص110 و 111 آیت الله نکونام .
یت در لغت مطلق قصد است .
نیت در اصطلاح عبارتند از اراده ی ایجاد فعل بر وجهی که مؤمن شرعاَ مأمور به آن شده است .
اقسام نیت :
به اعتبار غایت و هدف بر سه قسم تقسیم می گردد :
1 - نیت قبیح ( فاسد ) :
مانند نیت اهل نفاق و شقاق و ریاء در امور دنیوی - این قبیل نیات در راستای متابعت از هوای نفس و پیروی از نفس امّاره و پرستش شهوت بوده و از نظر شرع مذموم است .
2 - نیت حسن (خوب) :
غایت چنین نیتی در امور اخروی است مانند نیت ثواب و دخول در بهشت و فرار از عقاب و سقوط در جهنم .
3 - نیت احسن (خوب تر ):
غایت چنین نیتی نه امور دنیویست و نه امور اخروی بلکه خالص وجه الله است نه غیر خدا . به این قسم نیت صادقه نیز تعبیر می شود .1
پی نوشت :
1 - با الهام از مباحث کتاب نور الآفاق در شرح دعای مکارم الاخلاق صحیفه سجادیه - اثر مرحوم حسین ابن محمد باقر اصفهانی مشهور به ذو علم ره - چاپ سنگی .
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
قال الله تعالى :
اذا هم عبدى بحسنه ولم یعملها کتبتهاله حسنة فان عملها کتبتها له عشر حسنات الى سبعمائة ضعف واذاهم بسیئة ولم یعملها لم اءکتبها علیه فان عملها کتبتها علیه سیئة واحدة
خداى والا مى فرماید:
وقتى بنده من کار نیکى اراده کند و نکند آن را یک کار نیک براى وى ثبت کنم و اگر بکند ده کار نیک تا هفتصد برابر ثبت کنم و وقتى کار بدى اراده کند و نکند بر عهده او ثبت نکنم و اگر بکند یک کار بد بر عهده او ثبت کنم .
حدیث تقدیم دیدگان مبارک باشد که از دیده به دل در آید واز دل به دست حدیث (1) قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
اَلنِّیَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ؛
نیت خوب صاحب خویش را به بهشت مى برد.
کنزالعمال، ج13، ص151، ح36472چه اثر خوبی
حدیث (2) امام على علیه السلام :
وُصولُ المَرءِ إِلى کُلِّ ما یَبتَغیهِ مِن طیبِ عَیشِهِ وَأَمنِ سَرَبِهِ وَسَعَةِ رِزقِهِ، بِحُسنِ نیَّتِهِ وَسَعَةِ خُلقِهِ؛
آدمى با نیّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنیت محیط و وسعت روزى، دست مى یابد.
کنزالعمال، ج10، ص143، ح28731باز هم چه اثر خوبی
حدیث (3) قال على علیه السلام :
مَن حَسُنَت نیَّتُهُ أَمَدَّهُ التَّوفیقُ؛
هر کس نیّتش خوب باشد، توفیق یاریش خواهد نمود.
نهج البلاغه، خطبه 184این هم از اثرات نیت است
حدیث (4) قال على علیه السلام :
حُسنُ النِّیَّةِ مِن سَلامَةِ الطَّویَّةِ؛
نیّت خوب، برخاسته از سلامت درون است.
التوحید، ص 63پس نیت با سلامت درون رابطه تنگا تنگی دارد
حدیث (5) قال السجاد علیه السلام :
اَللّهُمَّ ... وَانتَهِ بِنیَّتى إِلى أَحسِنِ النِّیّاتِ وَبِعَمَلى إِلى أَحسَنِ العمالِ، اَللّهُمَّ وَفِّر بِلُطفِکَ نیَّتى؛
خدایا ... نیّتم را به بهترین نیّت ها و عملم را به بهترین اعمال برسان، خدایا به لطف خود نیّت مرا کامل گردان.
نهج الفصاحه، ح 781
حدیث (6) قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
قالَ اللّه تَعالى: إِذا هَمَّ عَبدى بِحَسَنَةٍ وَلَم یَعمَلهاکَتَبتُهالَهُ حَسَنَةً فَإِن عَمِلَها کَتَبتُها لَهُ عَشرَ حَسَناتٍ إِلى سَبعِمِائَةِ ضِعفٍ وَإِذاهَمَ بِسَیِّئَةٍ وَلَم یَعمَلها لَم أَکتُبها عَلَیهِ فَإِن عَمِلَها کَتَبتُها عَلَیهِ سَیِّئَةً واحِدَةً؛
خداى والا مى فرماید: وقتى بنده من کار نیکى اراده کند و نکند آن را یک کار نیک براى وى ثبت کنم و اگر بکند ده کار نیک تا هفتصد برابر ثبت کنم و وقتى کار بدى اراده کند و نکند بر عهده او ثبت نکنم و اگر بکند یک کار بد بر عهده او ثبت کنم.
نهج البلاغه، خطبه 178عجب خدای خوبی داریم وعجب اثری دارداین نیت
حدیث (7) قال على علیه السلام :
إِذا فَسَدَتِ النِّیَّةُ وَقَعَتِ البَلیَّةُ؛
هرگاه نیّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پیش مى آید.
نهج البلاغه، خطبه 91اثر نیت بد
حدیث (8) قال الصادق علیه السلام :
صاحِبُ النِّیَّةِ الصّادِقَةِ صاحِبُ القَلبِ السَّلیمِ ، لأَِنَّ سَلامَةَ القَلبِ مِن هَواجِسِ المَحذوراتِ بِتَخلیصِ النِّیَّةِ للّه فِى المورِ کُلِّها؛
کسى که نیّت درست داشته باشد، دل سالم و پاک دارد، زیرا سالم داشتن دل از وسوسه هاى شیطانى به سبب خالص گردانیدن نیّت در همه کارها براى خداوند است.
غررالحکم، ج2، 3260پس حالت علی ومعلولیدو طرفه با دل پاک دارد
حدیث (9) قال على علیه السلام :
وَلَو أَنَّ النّاسَ حینَ تَنزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَتَزولُ عَنهُمُ النِّعَمُ ، فَزِعوا إِلى رَبِّهِم بِصِدقٍ مِن نیّاتِهِم وَوَلَهٍ مِن قُلوبِهِم، لَرَدَّ عَلَیهِم کُلَّ شارِدٍ ، وَأَصلَحَ لَهُم کُلَّ فاسِدٍ؛
اگر مردم به هنگامى که بلاها بر آنان فرود مى آمد و نعمت ها از دستشان مى رفت، با نیت هاى خوب و دلى مشتاق به پروردگارشان پناه مى بردند، بى گمان هر از دست رفته اى به آنان باز مى گشت و هر فاسدى اصلاح مى شد.
غررالحکم، ج6، ص441، ح10926اثر نیت
حدیث (10) قال على علیه السلام :
اِذا فَسَدَتِ النِّـیَّةُ وَقَعَتِ البَلیَّةُ؛
هرگاه نیت فاسد شود، بلا و گرفتارى پیش مى آید.
غررالحکم، ح 4021اثر نیت
حدیث (11) قال الصادق علیه السلام :
ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَویَت عَلَیهِ النِّـیَّةُ؛
اگر اراده قوى باشد، هیچ بدنى براى انجام دادن کار، ناتوان نیست.
من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 400، ح 5859این یکی از اقسام نیت است که از آن به اراده تعبیر می شود واثر آنرا ملاحظه می کنید
حدیث (12) امام على علیه السلام :
عِندَ فَسادِ النِّیَّةِ تَرتَفِعُ البَرَکَةُ؛
هرگاه نیّت ها فاسد باشد، برکت از میان مى رود.
غررالحکم، ح 6228
حدیث (13) قال على علیه السلام :
وُصولُ المَرءِ اِلى کُلِّ ما یَبتَغیهِ مِن طیبِ عَیشِهِ وَ اَمنِ سِربِهِ وَ سَعَةِ رِزقِهِ بِحُسنِ نیَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلقِهِ؛
انسان، با نیّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنیت محیط و روزى زیاد، دست مى یابد.
غررالحکم، ح 10141پس اثر و برکت آن فرا گیر است
حدیث (14) قال على علیه السلام :
لا یَفوزُ بِالجَنَّةِ اِلاّ مَن حَسُنَت سَریرَتُهُ وَخَلُصَت نیَّتُهُ؛
به پاداش بهشت نمى رسد مگر آن کس که باطنش نیکو و نیّتش خالص باشد.
غررالحکم، ج6، ص423، ح10868این آن نوع نیت است که از آن به اخلاص نیز تعبیر می شود
حدیث (15) امام کاظم علیه السلام :
کَما لا یَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَیَّةِ فَکَذلِکَ لا یَقومُ الدّینُ اِلاّ بِالنِّیَّةِ الصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّیَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛
همان گونه که قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام دیندارى هم تنها به نیّت پاک است و نیّت پاک، جز با عقل حاصل نمىشود.
تحف العقول، ص 396این هم از روابط آن با عقل
حدیث (16) امام على علیه السلام :
وُصولُ الْمَرْءِ اِلى کُلِّ ما یَبْتَغیهِ مِنْ طیبِ عَیْشِهِ وَ اَمنِ سِرْبِهِ وَ سَعَةِ رِزْقِهِ بِحُسْنِ نیَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلْقِهِ؛
انسان، با نیّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنیت محیط و روزى زیاد، دست مىیابد.
غررالحکم، ح 10141
حدیث (17) پیامبر صلىلله علیه و آله :
ما اَسَرَّ عَبْدٌ سَریرَةً اِلاّ اَلْبَسَهُ اللّهُ رِداءَها اِنْ خَیْرا فَخَیْرٌ وَ اِنْ شَرّا فَشَرٌّ؛
هیچ کس نیتى را در دل پنهان نمىکند، مگر اینکه خداوند آن نیت را (در رفتار و کردار او) همانند لباس ظاهر مىکند، با نیت خوب ظاهر خوب و با نیت بد ظاهر بد خواهد داشت.
کنزالعمّال، ح 5275این اثر دیگر نیت و رابطه آن با ظاهر
حدیث (18) پیامبر صلىلله علیه و آله :
نیَّةُ الْمُؤمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نیَّةُ الْکافِرِ شَرُّ مِنْ عَمَلِهِ وَ کُلُّ عامِلٍ یَعْمَلُ عَلى نیَّتِهِ؛
نیت مؤمن بهتر از عمل او، و نیت کافر بدتر از عمل اوست و هر کس مطابق نیت خود عمل مىکند.
کافى، ج 2، ص 84 ، ح 2باز اثر نیت
حدیث (19) امام على علیه السلام :
عَوِّدْ نَفْسَکَ حُسْنَ النِّیَّةِ وَ جَمیلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِکْ فى مَباغیکَ النَّجاحَ؛
خودت را به داشتن نیّت خوب و مقصد زیبا عادت ده، تا در خواسته هایت موفق شوى.
غررالحکم، ح 6236وباز اثر نیت
حدیث (20) امام صادق علیه السلام:
مَن حَسُنَت نیتُهُ زیدَ فی رزقِه.
هر که خوش نیت باشد روزیش زیاد می شود.
حضرت امام زین العابدین سلام الله علیه در دعای شریف مکارم الاخلاق صحیفه نورانیش می فرماید :
« اللهم وفّر بلطفک نیتی منّی »
خداوندا نیت مرا به لطف خود تام و کامل فرما . یا ( خداوندا نیت مرا به لطف خود صیانت بفرما ) .
وفر به معانی متعددی آمده است :
به معنای تمام و کامل .
به معنای صیانت و محافظت .
گاهی تکمیل نیات نیکو یا صیانت از آن نیات و دوام آن ممکن است مؤمن را دچار زحمت و درد و رنج کند ، از این جهت مولای عابدان از خدای متعال این گونه مسئلت می نماید که این تکمیل نیت و یا محافظت از نیت به لطف حضرت حق یعنی با رفق و مدارا و رقیق و دقیق باشد .
علائم و آثار تکمیل نیت
اولین علامت :
اخلاص : اخلاص حالت مقدسی است که در ضمیر یک فرد الهی اعم از زن و مرد متجلی شده و او را به اوج کمال و قرب الهی رهنمون می کند . پس هرگاه اخلاص در امور پدیدار شد این نشان تکمیل نیت است .
دومین علامت :
علاقه به همراهی با نیکوکاران : این هم از آثار کمال نیت است که افراد با ایمان در دل تمنای همکاری و همیاری با مجاهدین راه خدا و نیکوکاران در همه ی عرصه های حیات را دارند ، هر چند خود توانایی و قدرت انجام آن مجاهدت و یا آن احسان را نداشته باشند .
سومین علامت :
برخورداری از توفیق الهی : یکی از آثار کمال و بلندی نیت توفیق انجام امور سعادت بخش است .
قال امیر المؤمنین علیٌّ علیه السلام :
تَقَرُّبُ العَبدِ إلَى اللّه سبحانَهُ بِإخلاصِ نِیَّتِهِ .1
مقرّب شدن بنده به خداوند سبحان ، با خالص کردن نیّت او (شدنى) است .
و چه توفیقی بالاتر از تقرب به خداوند که میوه ی تکمیل نیت است .
مَن حَسُنَت نیَّتُهُ أَمَدَّهُ التَّوفیقُ . 2
هر کس نیّتش خوب باشد، توفیق یاریش خواهد نمود.
چهارمین علامت :
بهره مندی از قلب سلیم : امام صادق (علیه السلام)مى فرمایند : صاحب نیّت صادقه ، صاحب قلب سلیم است . زیرا سالم ماندن قلب از هرچه زشتی و اندیشه های ناروا و غلط به این است که نیت ما در جمیع شؤون برای خدا باشد و لا غیر .
پی نوشت :
1 - غرر الحکم : 4477 منتخب میزان الحکمة : 464
2 - نهج البلاغه خطبه 184 .
و من الله التوفیق
در روایات اسلامی، نیت از مهمترین ارکان عبادت شمرده شده است به طوری که بدون نیت هیچ عمل عبادی صحیح نخواهد بود و برخی روایات، نیت را از اصل عمل بالاتر و مهمتر شمرده است که این نکته نشان از اهمیت آن دارد. اما سوالی که مطرح می شود آن است که چه ویژگی سبب شده تانیت از این ارزش والا برخوردار باشد؟ چرا اهمیت نیت، از خود عمل، برتر دانسته شده؟برای روشن شدن پاسخ این سوال، گزیده ای از کلام حضرت استاد آیه الله جوادی آملی را که در کتاب حکمت عبادات آمده است ذکر میکنیم:
خدای سبحان در کتاب خود فرمود: (خلق الموت والحیوة لِیَبلُوکم أیّکم أحسن عملا ً)[1]مرگ و زندگی هر دو وسیله آزمایشند تا روشن شود که کدام یک از شما از نظر اعمال «احسن» از دیگران هستید. (عملا ً) نه بدان معناست که کدام یک از شما بیش از دیگران عبادت میکنید؛ زیرا سخن از کمیّت نیست.شخصی از امام صادق (علیه السلام) در خصوص معنای آیه سؤال کرد. حضرت فرمود: «لیْس یعنى أکثر عملا ً ولکنْ أصْوبکم عملا ً وإنّما الإصابة خشیة الله والنیّة الصادقة والحسنة ـ ثم قال ـ الابقاء علی العمل حتی یخلص أشدّ من العمل والعمل الخالص الّذى لا ترید أن یمدحک علیه أحد إلاّ الله عزّ وجلّ والنیّة أفضل من العمل».[2]کسی اهل صواب و حقیقت است که بیشتر از خدا بترسد و دارای قلب خالص باشد. عمل وقتی خالص است که منظور انسان این نباشد که کسی از او تعریف کند. (نگوید که از ما تشکری نکردند) حیف است انسان عمل عبادی خالص انجام بدهد، آنگاه از دیگران توقع تشکر داشته باشد. حیف است که انسان آن مقام عظیم و بلند را با این توقع پست تنزّل دهد. البته مدح و ثنای خدا مطلوب بندگان خالص خداوند است. پس آفرینش مرگ و زندگی برای این است که روشن شود چه کسی عملش به حقیقت و صواب نزدیکتر است.
نیّت خیر از انجام کار آن بهتر است؛ چون نیّت اگر خالص و قوی بود انسان را وادار به کار میکند. نیز نیّت مشکل تر از کار است. اینکه گفته اند: «نیّة المؤمن خیر من عمله»[3]، نیّت انسان مؤمن از عمل او بالاتر و بهتر است؛ یا گفته اند: «أفضل الأعمال أحمزها»[4]هر عملی که دشوارتر باشد، ثوابش بیشتر است؛ بدان معنا نیست که ثواب و پاداش نیّت در عین آسان بودن از ثواب عمل بیشتر است؛ زیرا این دو اصل دینی را وقتی کنار هم بررسی کنیم، نتیجه آن است که نیّت بسیار مشکل است. اگر بهترین عمل دشوارترین اعمال باشد، نیّت بهتر از عمل است؛ زیرا «أحمز الأعمال» یعنی از همه اعمال سنگینتر و مشکلتر است.
انسان ممکن است در جبهه ها شرکت کند و کشته هم بشود، ولی کشته شدن خیلی سخت نیست، «اخلاص العمل لله» سخت است. رام کردن دیو نفس و شیطان درون سخت است. لذا در این روایت حضرت فرمودند: نیّت افضل از اعمال است.
نیت چیست؟
از آنچه گذشت معلوم شد که نیّت جان عمل است. اینکه میگویند در هنگام عبادت نیّت کنید، به این معنا نیست که مثلا ً هنگام خواندن نماز انسان در ذهن خود ترسیم کند که چهار رکعت نماز ظهر بجا میآورم «قربة إلی الله». بلکه به تعبیر اهل معنا نیّت است به حمل اولی؛ و غفلت است به حمل شایع.
نیّت، انبعاث و پرش روح است. اگر انسان از طبیعت پر کشید و بالا آمد، میگویند نیّت کرده وگرنه اخطار حصولی و مفهوم ذهنی است و حداقل عبادت ماست که واجب ادا شود و اعاده و قضا نخواهد. اما آن نیّتی که باطن عمل به آن وابسته و از عمل بالاتر است، انبعاث روحی است که روح پرواز میکند؛ همان نیتی که از عمل برتر است. از این رو گفته اند: خدای سبحان را با نیّتهای صادق مسئلت کنید.صحت عبادت مشروط به نیّت است که بدون آن عمل باطل خواهد بود و چون نیّت دارای درجاتی است، خود صحت هم مراتب دارد.از آن جا که مواقف مهم روز قیامت عبارت است از: آتش، بهشت و رضوان و از طرفی نفس انسان دارای سه حالت شهوت، غضب و عقل کمال طلب است، لذا عبادت هم سه قسم و عبادت کنندگان به سه گروه تقسیم میشوند: گروهی خدای سبحان را به جهت ترس از جهنم و آتش عبادت می کنند که این عبادت بردگان است. گروه دیگر، خدا را برای رسیدن به بهشت و نعمتهای آن عبادت میکنند؛ این عبادت بازرگانان و تجّار است. و گروه سوم خدا را فقط برای محبت و دوستی نسبت به آن ذات متعالی عبادت میکنند؛ این بالاترین مرتبه عبادت است که از آن به عبادت احرار تعبیر شده است[5]. همه این عبادتها صحیح است؛ ولی مراتب ثواب و پاداش آن یکسان نیست.پس نیت که همان قصد قربت است، جان و روح عمل بوده و از خود عمل بالاتر و مهمتر است؛ چون حیات و زندگی عمل به نیت بستگی دارد. و پاداش اعمال، بر اساس نوع نیت و قصد انسان، مراتبی گوناگون دارد.
تأثیرپذیری انسان از نیّت
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ما ضَعُف بدنٌ عمّا قویَت علیه النیّه»[6] هیچ گاه بدن به موجب داشتن نیّت قوی و بلند، ضعیف و ناتوان نخواهد بود. چون عمل ظاهری وصوری، وجوداً و عدماً، تابع قصد قلبی است. هم از نظر قوت و ضعف چنین است. به طوری که اگر نیت و قصد محکم و قوی باشد، بدن ضعیف و ناتوان قادر بر کار مهم است، و چنانچه نیّت ضعیف باشد، بدن نیرومند به ضعف می گراید. پس ارزش وجودی انسان به نیت او است نه به بدن. این حدیث، از روشنترین احادیث وارده از ائمه معصومین است که حد انسان را بیان میکند که انسان «حیوان ناوی» یعنی قصدکننده، است.و شاهد دیگر بر اینکه نیت و قصد انسان اصالت دارد، آن است که اگر این نیّت محقق شده و قوی گشت، نماز حالت مناجات به خود می گیرد و در واقع معراج شخص نمازگزار میشود. و هرگاه ضعیف شد و نمازگزار از آن غافل گردید، حالت و رنگ نجوا و مناجاتی خود را از دست میدهد و نمازگزار مستحق «ویل» خواهد شد؛ چنانکه خدای سبحان فرموده: (فویلٌ للمصلّین الّذین هم عن صلاتهم ساهون الّذین هم یراءون ویمنعون الماعون)
اخلاص و ریا
عقل عملی دارای شئون و آثاری مثل اراده و اخلاص است. و این عقل همان نوری است که وسیله شناخت و پرستش خدا و در نهایت بهشتی شدن انسان میشود[7]. هرگاه این نور بدون هیچ مانع و خسوفی تابش داشت، حالت ایمان و اخلاص ایجاد میشود و هرگاه این عقل به سبب پیروی از هوای نفس، مکسوف و پوشیده شد، حالت کفر و ریا بیدار میشود.
کلینی (رحمه الله) از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است: «لیس بین الإیمان والکفر إلاّ قلّة العقْل ـ قیل: وکیف ذاک یا ابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال ـ إنّ العبد یرفع رغْبته إلی مخلوقٍ فلو أخلص نیّته لله أتاه الله الّذى یرید فى أسرع من ذلک»[8] مرز ایمان و کفر چیزی جز کم عقلی نیست. چون انسان به منظور جلب توجه دیگران عبادت میکند در حالی که اگر این عبادت را برای خدا خالصانه انجام دهد، خداوند زودتر او را به مطلوبش می رساند.
شبیه این روایت نیز از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که حضرت فرق بین حق و باطل را کم عقلی بیان فرمودند:پس مخلصْ عاقل است و کسی که عاقل نیست، مخلص نخواهد بود؛ در نتیجه ریا میکند. چنانکه عاقل، ریاکننده نیست و ریاکار عاقل نخواهد بود.
حذیفةبن یمان میگوید: «سألت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عن الإخلاص؟ قال: سألته عن جبرئیل؛ فقال: سألته عن الله تعالی؟ فقال: الإخلاص سرٌ من سرّى أُودِّعه فى قلب من أحببتُه».[9] از پیامبر معنای اخلاص را پرسیدم حضرت فرمود: من از جبرئیل و او از خدا سؤال کرد. خدای سبحان فرمود اخلاص سرّی است که در دل محبوب خود قرار میدهم.
بنده سالک وقتی دوستدار خدای سبحان شد، تابع و پیرو چیزی است که بر زبان دوست و حبیب خدا نازل شود و آن کسی نیست جز وجود اقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم). پیروی او سبب محبوبیت خدای تعالی میشود. آری پیروی از محبوب، محبوبیت می آورد؛ چنانکه خدای سبحان میفرماید: (قل إن کُنْتم تحبّون الله فاتّبعونی یحببْکم الله)[10] در این صورت، وعده قرب ولایی عملی میشود. چون خود وعده فرموده: هر کس به وسیله «نوافل» تقرب جوید، لاجرم محبوب حق تعالی شده به مقامی میرسد که خدا گوش، چشم و دست وی میشود[11]پس اخلاص که اساس در نیت است، حکمتی ملکوتی دارد که کسی جز محبوب خدا به آن نمیرسد، و کسی را خدا دوست ندارد، مگر آنکه نوافل و فرایض را انجام دهد.ریا، یعنی این که به مردم نشان دهد برای خدا کار میکنم در حالی که برای خدا کار نکند و معنای «سُمعه» آن است که به گوش دیگران میرساند که برای خدا کار میکنم در حالی که نکند. ریا و سُمعه اگر در متن عمل عبادی باشد، عمل باطل است. لذا در عبادات، نیت را شرط میکنند و ریا را مبطل عمل میدانند.در بعضی از نصوص آمده است که اگر کسی کار خیری را انجام داد و برای مردم بازگو کرد، مقداری از ثواب آن کم میشود. اگر چند بار گفت، کم کم بی ثواب میگردد. مثل اینکه باغبانی زحمت بکشد گُلی را فراهم کند، سپس برگهای لطیف این گل را مکرر لمس کند این گل کم کم پژمرده میشود. عمل خیری که انسان انجام داد اگر یک بار برای دیگران گفت، مثل آن است که یک بار به برگ گل دست بزند. ده بار گفت مثل اینکه ده بار برگ گل را لمس کند، سرانجام، گل به صورت تفالهای در میآید.
نیت در عبادات لازم است. ولی در مسئله غیر عبادی (توصلیات) دستوری نیست که حتماً برای خدا کاری را انجام دهد. ولی اگر همین توصلی را رنگ عبادی داده در آن ریا کند، خود را گرفتار کرده است. مثلا ً لازم نیست دست آلوده را با قصد قربت بشوید، بلکه برای پاک شدن، صرف شستن کافی است. ولی اگر شخص نشان دهد که این عمل را برای رضای خدا میکنم، شرک و معصیت محسوب میشود؛ زیرا او میتوانست عمل را مثل سایر توصّلیات انجام دهد. اما اگر خواست ثواب ببرد، باید به قصد قربت باشد.پس شریک قرار دادن حرام است؛ زیرا اگر کسی در گوشهای از کارهای خود غیر خدا را شریک قرار داد، در آن قسمت دیگر عبد خدا نیست. در نتیجه عمل او به خاطر ناقص بودن مورد قبول پروردگار نبوده و او بنده خدا نیست.
در خطبه شعبانیه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است که خدا را با نیتهای صادق و قلب طاهر بخوانید. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: قلب طاهر قلبی است که در آن خاطرهای غیر خاطره «الله» نباشد.انسان همواره در معرض هجوم وسوسه شیطان است و شیطان به وسیله نفس، ما را رها نمیکند. خدای سبحان فرمود: (وإمّا ینزغنّک من الشّیطان نزْغ فاسْتعذْ بالله إنّه سمیع علیم)[12] هر وقت این دشمن به سمت شما آمد، به خدا پناهنده شوید. اگر فکر گناه در شما پیدا شد، بدانید که شیطان در صدد هجوم و حمله است. هنگام حمله دشمن باید به پناهگاه بروید.
وقتی گرفتار وسوسه شدید، تنها گفتن «أعوذ بالله من الشیطان الرّجیم» کافی نیست. استعاذه لفظی اگرچه عبادت است، ولی اثری جز در محور لفظ ندارد. هنگامی که آژیر خطر را شنیدید باید به پناهگاه بروید. اگر کسی آژیر را بشنود در فضای باز بایستد و بگوید: من به پناهگاه پناهنده میشوم! این پناه بردن نیست؛ بلکه وقتی آژیر شنیده شد، انسان باید خود را به پناهگاه برساند.فرمود: در خود احساس ضعف کنید و به آن قوی محض پناهنده شوید که جز او (جلّ جلاله) پناهگاهی نیست. (ولنْ تجد من دونه مُلْتحداً).[13]
فرشتگان و استشمام نیّت
از امام کاظم(علیه السلام) سؤال شد: فرشتگان اعمال ما را که مینویسند بجاست؛ برای اینکه می بینند و می نویسند. اما آیا خاطرات و نیتهایی را که فقط از دل گذرانده ایم و هنوز به لباس عمل در نیاوردیم هم مینویسند؟ آنها را که نمی بینند پس از کجا می فهمند تا بنویسند؟ و اینکه خداوند میفرماید: (وإن تُبدوا ما فی أنفسکم أو تخْفوه یحاسبْکم به الله):[14] اسرار درونی را که به کسی افشا نکرده اید، در قیامت باید حسابش را پس بدهید. این اسرار درونی را فرشتگان چگونه میدانند و از کجا مینویسند؟حضرت فرمودند: آیا بوی باغ و بستان و بوی کثافت و گنداب یکی است؟ اگر از کنار باغی پر از گل و معطر بگذرید، بوی خوب احساس میکنید. و چنانچه بوی بد به مشام انسان برسد، میفهمد که این جا کثافت و زباله است. از بو میتوان فهمید که از کنار باغ میگذریم یا از کنار چاه.
فرشتگان از بوی خوشْ تشخیص میدهند که در قلب این مؤمن اسرار و نیتها و اراده های خیر و طیّب و طاهر است. و نیز از بوی بد هم فرشتگان می فهمند که در درون این شخص، پلیدی است.[15] چه جور میشود که انسان در چاه زندگی کند و از بوی چاه اظهار تنفر نکند و باخبر نباشد؟ اگر کسی به ملکوت رسیده باشد بوی بد و خوب دیگران هم به مشام او میرسد، مؤمن را از منافق بازمیشناسد.
روزی علی (علیه السلام) مشغول سخنرانی بوده، عدهای پای منبر حضرت نشسته بودند. بعضی از جاسوسان اموی خبر آوردند که «خالد بن عرفطه» مُرد!حضرت اعتنا نکردند. عده ای قبول کرده پذیرفتند که خالد مُرده است. حضرت به سخنان خود ادامه دادند. بار دیگر گفته شد: خالد مُرد.حضرت اعتنا نکردند.بار سوم گفتند: یا امیرالمؤمنین این خبر رسمی شد.فرمودند: نه؛ او نمرده است او هنوز شورش و بلوایی در پیش دارد و به تحریک حکومتهای طاغی، علیه من میشورد و از درب این مسجد وارد میشود. آنگاه حضرت به کسی که پای منبر بود اشاره کرده فرمود: پرچم او هم به دست این شخص است که علیه حق قیام میکند! او هنوز نمرده است[16]
این قضیه بعدها واقع شد. و این عِلم غیب امیرمؤمنان (سلام اللهعلیه) و آشنایی به اسرار درونی کسی که پای سخنان حضرت نشسته تحقق پیدا کرد.حضرت، مانند فرشته ای، که درون افراد را میبیند و میداند درون چه کسی باغ و درون چه فردی گنداب است، درون وی را دید؛ به هر حال، ما یا مشغول کندن چاه هستیم و یا مشغول آبیاری گُل. (وأمّا مَن کان مِن المقرّبین فروحٌ وریحانٌ وجنّة نعیم)[17]خود آن شخص گذشته از آنکه (جنّات تجری من تحتها الأنهار)[18] در انتظار اوست، میشود «روحٌ وریحان». در غیر این صورت، با کنار رفتن پرده، انسان پیش همه رسوا میشود.
در روایات آمده که بوی عالم بیعمل دیگران را اذیت و آزار میدهد، چون بدتر از دیگران است. حتی بوی عالم بی عمل اهل جهنم را نیز اذیت میکند. آنها متأذی میشوند و میگویند او را کنارتر بزنید.[19]
روز رسوایی!
اگر کسی در دنیا رسوا شد میتواند در جایی، مثلا ً پشت دیوار، درخت، درّه یا دامنه کوهی پنهان شود، تا کسی او را نبیند؛ اما فردا که در پیشگاه حق، حقیقت ظاهر میشود، دیگر مقرّ و دره و کوهی نیست.
در قرآن کریم آمده است که از پیامبر سؤال میکنند: خداوند این کوهها را در قیامت چه میکند: (ویسئلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّی نَسْفاً فَیَذَرها قاعاً صَفصَفاً لا تری فیها عوجاً ولا أمْتاً)[20] پیامبر بگو کوهی نمی ماند. همه کوهها کوبیده میشود و سرزمین قیامت صاف بوده و درّه و کوه و تلّ و تپه ای ندارد. درخت و دیواری ندارد تا انسان شرمنده، خود را آنجا پنهان کند. چشم اهل محشر هم تیز است؛ و هر جا را بخواهند میبینند: (فبصرک الیوم حدید)[5].[21] انسان است و چشم انداز وسیع موجودات. کجا انسان شرمنده میتواند خود را پنهان کند؟ چگونه کسی که عمری را به بدگویی سپری کرده آنگاه که سرپوش برداشته میشود به خود چگونه اجازه میدهد که در بین دیگران بسر برد؟ بنابراین، مهمترین خطر، بی آبرویی است.خدای متعال در ستایش پیامبر و مؤمنان، میفرماید: اینها کسانی هستند که آبرویشان در قیامت محفوظ است: (یوم لا یخزی الله النّبی والّذین امنوا معه نورهم یسعی بین أیْدیهم وبأیْمانهم یقولون ربّنا أتممْ لنا نورنا واغْفر لنا إنّک علی کلّ شیءٍ قدیر)[22]. روز قیامت روزی است که خدا آبروی پیامبر و پیروانش را حفظ میکند. معلوم میشود که خطر جدی است. خدا عظمت پیامبر را تبیین میکند و میفرماید: در آن روز آبروی پیامبر و پیروانش محفوظ است و خدا آنان را خوار نمیگرداند و آبروی دیگران رفته است.
حال باید ملاحظه کرد آنچه در بیرون داریم در درون هم داریم؟ یا چون به خلوت میرویم آن کار دیگر میکنیم؟ کدام یک از ما میتوانیم این شهامت را داشته باشیم که درون و بیرونمان یکی باشد. آن روز، روز رسوایی است، و چیزی بدتر از آن نیست. بر فرض، انسان سوخت و سوز را تحمل کند و بر آن عذاب صبر کند، اما حاضر نیست لحظه ای آبرویش برود. لذا وقتی سخن از عذاب قیامت است صاحبان خرد می گویند: (ربّنا إنّک من تُدْخلِ النّار فقد أخزیته)[23] خدایا! هر کس را که به جهنم ببری آبرویش را برده ای. سخن از بیآبرویی است، که آن مهم است. گرچه سوختن هم سخت است.
منافق و نیّتهای پلید
انسان از آشکار شدن بعضی از بیماریها وحشتی ندارد؛ اما از افشای بعضی بیماریها رنج میبرد.نفاق بیماری درونی قلبی و پوشیده است. و خدای سبحان به عنوان تهدید می فرماید: کاری نکنید که، این پوشش را برداریم: (أم حسب الّذین فی قلوبهم مرضٌ أنْ لنْ یخرج الله أضْغانهم):[24] کسانی که در دلشان مرضی است، گمان کردند کینه آنان را آشکار نخواهیم کرد؟ آنان که ایمان ضعیفی دارند و در زمان صلح و آرامش خود را مسلمان میدانند ولی در روز ابتلا و امتحان، حاضر نیستند در حفظ و تقویت اسلام بکوشند. از این رو میفرماید: (أم حسبتم أن تدخلوا الجنّة ولمّا یأتکم مَثَل الّذین خَلوْا من قبلکم)[25] پنداشتید به بهشت خواهید رفت و حال آنکه آنچه بر پیشینیان گذشت بر سر شما نیامده است؟
در آغاز نهضت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که هنوز جهاد و دفاعی شروع نشده بود و مسلمانان در آرامش به سر میبردند، گمان میکردند که با اقتدا کردن پشت سر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد النبی اهل بهشت خواهند بود. در این زمان آیه نازل شد که این اعمال برای ورود به بهشت کافی نیست. هنوز جبهه و جهاد را ندیده اید.
قبل از نزول آیه جهاد خدمت حضرت می رسیدند و می گفتند: آیا آیه و سوره جدیدی یا تکلیف و دستور تازه ای نازل نشده است، تا بدان عمل کرده ثواب ببریم؟ اما وقتی سوره یا آیه ای که در آن دستور نبرد و قتال بود نازل میشد، اظهار سنگینی و سستی می کردند، که قرآن آنان را به شدت، مورد عتاب قرار داده است.[26]
منافق همان کاری را میکند که موش در سوراخ خود انجام می دهد. لانه موش دو سوراخ دارد که از سوراخی به نام «نافق» به لانه میرود. و از سوراخ دیگری به نام «قاصع» بیرون می جهد. موش در جلو درب خروجی این سوراخ، قشر نازکی از خاک را حفظ میکند. هنگامی که صدایی به گوشش رسید و احساس خطر کرد، آن قشر نازک خاک را کنار میزند و از لانه می گریزد.
خدا می فرماید: سرپوش نفاق برای همیشه باقی نمی ماند، گاهی راه فرار منافق را از دو طرف می بندیم و فرصت بیرون رفتن را به او نمی دهیم و در همان حال او را رسوا و کینه او را برملا می سازیم: (ولوْ نشاء لأریناکهمْ فلعرفْتهم بسیماهم ولتعرفنّهم فی لحْن القوْل)[27] اگر بخواهیم، آنان را به تو نشان میدهیم تا سیمای حقیقی آنان را بشناسی، تو از آهنگ سخن به حال آنها پی خواهی برد.
نفاق روی این اصل، استوار است که برای خدا حقیقت و واقعیتی قایل نیست. تفکر منافق نسبت به جهاد، در چهارچوب حس است نه در چارچوب عقل. و مردم را در همین چهارچوب خلاصه میکند و برای آنان در حد احساس و ظاهر، واقعیت قایل میشود. در حقیقت این انسان نه خدا را شناخته و نه به اسرار جهان پی برده؛ بلکه فقط خود را فریب داده است.منافقان سعی میکنند کار خوب را در حضور مردم انجام دهند تا مردم آن را ببینند و کار بد را در خفا انجام دهند تا از چشم مردم پنهان بماند. محور دید منافقان مردم هستند. چنانکه خداوند فرمود: (إذْ یُبیّتون ما لا یرضی من القوْل وکان الله بما یعملون مُحیطاً)[28] اینان در شب نشینی ها و جلسات سرّی شبانه سخنانی میگویند که خدا نمی پسندد. در حالی که خدا بر همه اعمال آنها احاطه دارد.از ریاکاری منافقان در اخفای بدیها و آشکار کردن خوبیها معلوم میشود که معیار و محور نزد آنان مردم هستند.
آنگاه خدای سبحان می فرماید: (یوْم هُمْ بارزون لا یخْفی علی الله منهم شیء)[29]و در جای دیگر: (یومئذٍ تُعرضون لا تخْفی منکم خافیة)[30] روزی فرا میرسد که هیچ خفایی در کار نیست. هر کسی هر چه در نهان دارد آشکار میشود. باز میفرماید: (ولا یکتمون الله حدیثاً)[31] آن روز چیزی کتمان نمیشود، هر کس هر چه دارد میگوید.این تعبیرات گوناگون تأکید بر این مطلب است که: چیزی از خدا مخفی نیست. ولی آن روز شما می فهمید که خدا در دنیا میدیده؛ نه اینکه او در قیامت میبیند. بلکه در قیامت خواهید فهمید که همیشه خدا میدیده است. اینکه درباره قیامت میفرماید: (إنّ ربّهم بِهمْ یومئذٍ لخبیر)[32]نه به این معناست که خدا در قیامت خبیر است؛ بلکه برای مردم در قیامت روشن میشود که خدا همیشه خبیر و آگاه بوده است. پس آنچه در درجه ی اول اهمیت دارد نیت است که ما انسانها باید در پاکی آن تلاش کنیم.
[1]سوره ملک،آیه 2.
[2]ـکافی،ج 2،ص 16،ح 4
[3]قال الباقر (علیهالسلام) «نیّةالمؤمن خیرمن عمله لأنّه ینوى من الخیر ما لایدرکه ونیّة الکافر شرّ من عمله و ذلک لأنّ الکافرین و ىالشروی أمل الشرّ ما لایدرکه». (کافی،ج 2،ص 182).
[4]بحار،ج 67،ص 191.
[5]نهج البلاغه،حکمت 237.
[6]وسائل الشیعه،ج 1،ص 38،ح 14.
[7]سئل عن الصادق (علیه السلام) ماالعقل؟قال: «ماعبدبه الرحمن واکتسب به الجنان» (کافی،ج 1،ص 11،ح 3).
[8]ـ همان،ص 28،ح 33.
[9]جامع احادیث الشیعه،ج 1،ص 375،ح 772.
[10]ـسوره آل عمران،آیه 31.
[11]ـ «وإنه لیتقرّب إلى بالنافلة حتی أُحبّه،فإذا أحببته کنت... » (کافی،ج 2،ص 352).
[12]ـسوره اعراف،آیه 200.
[13]ـسوره کهف،آیه 27.
[14]سوره بقره،آیه 28.
[15]کافی،ج 2،ص 429،ح 3.
[16]سفینةالبحار،ج 2،ص 662.
[17]سوره واقعه،آیات 88ـ 89.
[18]سوره بقره،آیه 25.
[19]«وإن أهل النار لیتأذّوْن من ریح العالم التارک لعلمه» (کافی،ج 1،ص 44).
[20]سوره طه،آیات 105ـ 107.
[21]سوره ق،آیه 22.
[22]سوره تحریم،آیه 8.
[23]سوره آل عمران،آیه192
[24]سوره محمّد،آیه 29.
[25]سوره بقره،آیه 214.
[26]سوره توبه،آیه 38.
[27]سوره محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم)،آیه 30.
[28]سوره نساء،آیه 108.
[29]سوره غافر،آیه 16
[30]سوره حاقه،آیه 18.
[31]سوره نساء،آیه 42.
[32]سوره عادیات،آیه 11.
آخرین بروز رسانی مطلب در سه شنبه ، 29 فروردین 1391 ، 09:25