بسم الله الرحمن الرحیم

اللّهم صَلّ عَلی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللّهم صَلّ عَلی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

موت اختیاری

شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۵۸ ب.ظ


روح

سیر و سلوک

 


مردن‌ اختیاری‌

    از آموزه‌های‌ ناب‌ نبوی‌ «مرگ‌ اختیاری‌» است‌ که‌ عین‌ حیات‌ و سرچشمه‌ زلال‌ آب‌ زندگانی‌ جاودانه‌ و ماندنی‌ است‌؛ زیرا انسان‌ تا «نمیرد»، «نمی‌رود» و تا «نماندن‌» را تجربه‌ نکند «ماندن‌» را احساس‌ نمی‌نماید. سالک‌ الی‌ الله‌ در «عرفان‌ عملی‌» همواره‌ در حال‌ «مردن‌» و تجربه‌ مرگ‌ است‌. او هر لحظه‌ بین‌ تضادهای‌ مختلف‌ زندگی‌ قرار می‌گیرد و تضاد «من‌ او»، «ماده‌ معنا» و چالش‌ «خود خدا» را در همه‌ احوال‌ حیاتی‌ از خرد و کلان‌، جزء وکل‌ و جزئی‌ و کلی‌ می‌بیند و در این‌ چالش‌ها و تضادها «حیات‌ حقیقی‌» را لمس‌ می‌کند و همیشه‌ در حال‌ احتضار سلوکی‌ است‌ و درگیری‌های‌ نفس‌ اماره‌ و مسوّله‌ با نفس‌ عاقله‌، ملهمه‌ و مطمئنه‌ سبب‌ می‌شود تا مرگ‌ را بچشد و سکرات‌ موت‌ اختیاری‌، او را به‌ «سُکر سلوکی‌» و صعق‌ مقامات‌ معنوی‌ فروبرده‌ تا به‌ شکر شهودی‌ و صحو صهبای‌ الستی‌ برسد.

    پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «موتواقبل‌ ان‌ تموتوا؛ بمیرید قبل‌ از آن‌که‌ شما را بمیرانند» (حسن‌زاده‌ آملی‌، شرح‌ عیون‌ مسایل‌ نفس‌، ج‌2، ص‌ 362)؛ یعنی‌ مردن‌ اجباری‌ وطبیعی‌ به‌ سراغ‌ شما خواهد آمد پس‌ شما به‌ سراغ‌ و استقبال‌ آن‌ بروید و برای‌ آن‌ مهیّا و مستعد گردید. در فرازی‌ دیگر فرمود: «اللهم‌ ارزقنی‌ التجافی‌ عن‌ دارالغرور و الانابة الی‌ دار الخلود والاستعداد للموت‌ قبل‌ حلول‌ (نزول‌) الفوت‌؛ یعنی‌ ازعالم‌ کثرت‌ به‌ سوی‌ جهان‌ وحدت‌ و از دیار فنا به‌ دار بقا هجرت‌ کنید وپذیرای‌ مرگ‌ که‌ انتقال‌ از شهود جان‌ به‌ شهود جانان‌ است‌ باشید؛ زیرا تا نمیرید و مهیای‌ مردن‌ نشوید خفته‌ و مرده‌ حقیقی‌ هستید؛ «الناس‌ نیام‌ اذا ماتوا انتبهوا» (بحار، ج‌ 5، ص‌ 134).

    اما «مرگ‌ حقیقی‌» که‌ آینه‌ تمام‌نمای‌ حیات‌ ابدی‌ است‌ به‌ راحتی‌ به‌ دست‌ نمی‌آید، بلکه‌ ریاضت‌ و مجاهدت‌ می‌خواهد و به‌ تعبیر عارفان‌ باید از خانه‌ خودیت‌ و انیّت‌ هجرت‌ کرد و «فانی‌ فی‌ الله‌» شد تا «موت‌ ادراک‌» گردد. (امام‌ خمینی‌، 1373، ص‌ 625ـ623). قرآن‌ می‌فرماید: «مَن‌ْ یَخْرُج‌ْ من‌ْ بَیْته‌ مُهاجراً الَی‌ اللّه‌ وَ رَسُوله‌ ثُم‌ِّ یُدْرکْه‌ُ الْمَوْت‌ُ فَقَدْ وَقَع‌َ اَجْرُه‌ُ عَلَی‌ اللّه‌» (نساء100/) و پاداش‌ فنا و مرگ‌ اختیاری‌، بقا و جاودانگی‌ است‌؛ زیرا این‌ مرگ‌ در حقیقت‌ تولد دوباره‌ است‌ که‌ تولدی‌ ملکوتی‌ و طی‌ّ «قوس‌ صعود» پس‌ از طی‌ «قوس‌ نزول‌» به‌ شمار می‌رود. به‌ تعبیر شیخ‌ شبستری‌ «سفربه‌ عکس‌ سیر اول‌ کردن‌» است‌. (شبستری‌، 1368، ص‌ 25).

عارفان‌ مرگ‌ را چهار نوع‌ دانسته‌ اند:

    ـ مرگ‌ سرخ‌ که‌ جنگ‌ سالک‌ با نفس‌ اماره‌ است‌؛

    ـ مرگ‌ سفید که‌ تحمل‌ گرسنگی‌ و تحصیل‌ نورانیت‌ و سفیدی‌ دل‌ است‌؛

    ـ مرگ‌ سبز که‌ ساده‌ زیستی‌ و ساده‌ پوشی‌ است‌؛

    ـ مرگ‌ سیاه‌ که‌ به‌ دوش‌ کشیدن‌ بار ملامت‌ها و ملالت‌ها، رنج‌ها و زخم‌ زبان‌ها

    عارفان‌ مرگ‌ را چهار نوع‌ دانسته‌ اند:


    ـ مرگ‌ سرخ‌ که‌ جنگ‌ سالک‌ با نفس‌ اماره‌ است‌؛

    ـ مرگ‌ سفید که‌ تحمل‌ گرسنگی‌ و تحصیل‌ نورانیت‌ و سفیدی‌ دل‌ است‌؛

    ـ مرگ‌ سبز که‌ ساده‌ زیستی‌ و ساده‌ پوشی‌ است‌؛

    ـ مرگ‌ سیاه‌ که‌ به‌ دوش‌ کشیدن‌ بار ملامت‌ها و ملالت‌ها، رنج‌ها و زخم‌ زبان‌ها است‌. (حسن‌زاده‌ آملی‌، شرح‌ عیون‌ مسایل‌ نفس‌، ص‌154).

    و تا این‌ مرگ‌ها حادث‌ نشود «مرگ‌ اختیاری‌» که‌ «حصول‌ تجرّد» وتوّحد و نقل‌ مکان‌ کردن‌ از ماده‌ به‌ معنا و ناسوت‌ به‌ جبروت‌ است‌ واقع‌ نخواهد شد و به‌ تعبیر علامه‌ حسن‌ زاده‌ آملی‌: «موت‌ اختیاری‌ حیات‌ حقیقی‌ است‌، من‌ لم‌ یذوق‌ لم‌ یدر؛ تا نچشی‌، ندانی‌». (حسن‌ زاده‌ آملی‌، هزار و یک‌ نکته‌، ص‌ 248). علی‌7 فرمود: «موتوا قبل‌ ان‌ تموتوا واُخرجوا قلوبکم‌ من‌ ابدانکم‌ قبل‌ ان‌ تخرجوکم‌ منها» (نهج‌ البلاغه‌، خ‌ 143). مرگ‌ اختیاری‌ به‌ منزله‌ بعثتی‌ است‌ که‌ در روح‌ و روان‌ سالک‌ ایجاد می‌گردد و توجه‌ او را از ظاهر به‌ باطن‌ عالم‌ و شهود جان‌ و جانان‌ و سرمایه‌های‌ وجودی‌ خویشتن‌ جلب‌ می‌نماید. این‌ مرگ‌ حجاب‌ چهره‌ جان‌ را کنارزدن‌ و مراتبی‌ از شهود را ادراک‌ کردن‌ است‌ و...

از معارف‌ کلیدی‌ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معرفت‌ نفس‌ است‌ که‌ مقدمه‌ بلکه‌ عین‌ «معرفت‌ رب‌» خواهد بود؛ زیرا انسان‌ «خودآگاه‌»، انسان‌ «خدا آگاه‌ » و انسان‌ از خود رهیده‌، انسان‌ به‌ خدا رسیده‌ است‌؛

   

    د) خودآگاهی‌ و خودیابی‌

    از معارف‌ کلیدی‌ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معرفت‌ نفس‌ است‌ که‌ مقدمه‌ بلکه‌ عین‌ «معرفت‌ رب‌» خواهد بود؛ زیرا انسان‌ «خودآگاه‌»، انسان‌ «خدا آگاه‌ » و انسان‌ از خود رهیده‌، انسان‌ به‌ خدا رسیده‌ است‌؛ «من‌ عرف‌ نفسه‌ عرف‌ ربه‌» (مجلسی‌، پیشین‌، ج‌ 61، ص‌ 99). سالک‌ الهی‌ تا خود حقیقی‌ و واقعی‌اش‌ را نشناسد و از خود پنداری‌ و خیالی‌ جدا نسازد همواره‌ در «غفلت‌» است‌ و هرگاه‌ «خود» را از «ناخود» بازشناخت‌، «یقظه‌» حاصل‌ گشته‌ وبه‌ تعبیر استاد مطهری‌ «آتش‌ به‌ جانش‌ می‌افکند، او را دردمند و درد آشنا می‌سازد...» (مطهری‌، مجموعه‌ آثار، ص‌ 304). مبنای‌ عرفان‌ اصیل‌ «خودشناسی‌ و خودسازی‌» است‌ و البته‌ معرفت‌ نفس‌ دو گونه‌ است‌:

    الف‌) معرفت‌ نفس‌ علمی‌ معرفتی‌؛

    ب‌) معرفت‌ نفس‌ عملی‌ معنویتی‌.

    معرفت‌ نفس‌ معرفتی‌ خود به‌ دو صورت‌ تحقق‌ می‌یابد: 1ـ حصولی‌؛ 2ـ شهودی‌. اگر «شهودی‌» باشد، سالک‌ از میان‌ رفته‌، مسلک‌ نیز به‌ تدریج‌ فانی‌ شده‌ و فقط‌ «مسلوک‌ الیه‌» می‌ماند؛ یعنی‌ سالک‌ به‌ فنای‌ افعالی‌، صفاتی‌ و ذاتی‌ می‌رسد و جز محبوب‌ و معبود را شهود نمی‌نماید و اول‌ و آخر هر چیزی‌ را محبوب‌ می‌بیند ومقام‌ «محو»، طمس‌ و محق‌ را ادراک‌ می‌کند. (جوادی‌ آملی‌، تفسیر موضوعی‌ قرآن‌ مجید، ج‌ 4، ص‌281 و... تفسیر تسنیم‌، ج‌ 5، ص‌ 482ـ472 و حسن‌زاده‌ آملی‌، شرح‌ عیون‌ مسایل‌ نفس‌، ج‌ 2، ص‌357ـ356).

    انسان‌ خودآگاه‌ خود ساخته‌ عوالم‌ ماده‌ ومثال‌ و عقل‌ را پشت‌ سرگذاشته‌ وبه‌ «عند رب‌» دست‌ می‌یابد. این‌ معنا در اثر «فقرشناسی‌ وجودی‌ وفقرباوری‌ وجودی‌» که‌ ادراک‌ فقر انفسی‌ است‌ در پرتو معرفت‌ نفس‌ واقع‌ خواهد شد. سنت‌ و سیره‌ نبوی‌ چنان‌ است‌ که‌ انسان‌ را به‌ خویشتن‌ خویش‌ بر می‌گرداند؛ «یا اَیُّهَا الِّذین‌َ آمَنُوا عَلَیْکُم‌ْ اَنْفُسَکُم‌ْ...» (مائده‌105/)؛ زیرا کتاب‌ وجود انسان‌، کتاب‌ فطرت‌ و دفتر دل‌ و لوح‌ نفس‌ انسان‌ بسترحرکت‌ جوهری‌ اشتدادی‌ و حرکت‌ حبّی‌ اشتیاقی‌ به‌ سوی‌ خداست‌ و به‌ تعبیر ملاصدرا شیرازی‌: «علم‌ النّفس‌ هوام‌ الحکمة و اصل‌ الفضایل‌...؛ خودشناسی‌ مادر همه‌ حکمت‌ها و ریشه‌ و اساس‌ همه فضیلت‌ها است‌». (ملا صدرا، شرح‌ هدایه‌ ابن‌ اثیر، ص‌ 7) و به‌ تعبیر علامه‌ حسن‌ زاده‌ آملی‌: «فان‌ّ معرفة النّفس‌ مفتاح‌ خزائن‌ الملکوت‌...؛ براستی‌ که‌ خودشناسی‌ کلید گنجینه‌های‌ ملکوت‌ است‌». (حسن‌زاده‌ آملی‌، هزار و یک‌ نکته‌، نکته‌ 709) و به‌ تعبیر علامه‌ جوادی‌ آملی‌: «معرفت‌ نفس‌ ام‌ الفضایل‌ و اصل‌ المعارف‌

 است‌...» (جوادی‌ آملی‌، تفسیر تسنیم‌، ج‌3، ص‌148). و پیامبر اعظم‌ (صلی الله علیه و آله و سلم)چه‌ زیبا و راه‌گشایانه‌ پیام‌ معرفتی‌ سلوکی‌ را به‌ گوش‌ جان‌ اصحاب‌ سیر و سلوک‌ رسانده‌ است‌: «مردی‌ به‌ نام‌ مجاشع‌ به‌ حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)شرفیاب‌ شد و پرسید: ای‌ فرستاده‌ خدا! چگونه‌ می‌توان‌ خدای‌ حق‌ّ را شناخت‌؟

    حضرت‌ فرمود: به‌ وسیله‌ معرفت‌ نفس‌.

    پرسید: راه‌ موافقت‌ با حق‌ّ چیست‌؟


    فرمود: مخالفت‌ با نفس‌.

    پرسید: چگونه‌ می‌توان‌ رضایت‌ خدای‌ سبحان‌ را به‌ دست‌ آورد؟

    فرمود: با خشمگین‌ شدن‌ بر نفس‌.

    پرسید: چگونه‌ می‌توان‌ به‌ وصال‌ حق‌ رسید؟

    فرمود: با ترک‌ و دوری‌ از نفس‌.

    پرسید: خدا را چگونه‌ می‌توان‌ اطاعت‌ کرد؟

    فرمود: با عصیان‌ و شوریدن‌ علیه‌ نفس‌.

    پرسید: راه‌ تقرّب‌ به‌ حق‌ چیست‌؟

    فرمود: فاصله‌ گرفتن‌ از نفس‌.

    پرسید: چگونه‌ می‌توان‌ به‌ یاد خدا بود؟

    فرمود: با فراموش‌ نمودن‌ نفس‌.

    پرسید: چگونه‌ می‌توان‌ با خدا انس‌ گرفت‌؟

    فرمود: به‌ وسیله‌ وحشت‌ از نفس‌.

    پرسید: راه‌ این‌ وحشت‌ از نفس‌ چیست‌؟

    فرمود: کمک‌ خواستن‌ از حضرت‌ حق‌ تعالی‌ علیه‌ نفس‌». (مجلسی‌، پیشین‌، ج‌ 7، ص‌ 72 و نوری‌، 1404، ج‌11،ص‌128).

    آری‌، یاد و شناخت‌ «نَفَخْت‌ُ فیه‌ من‌ْ رُوحی‌» (حجر29/) یا ادراک‌ نسبت‌ اشراقی‌ و تشریفی‌ به‌ خدا و «نیستان‌» را یادآور شدن‌، عامل‌ رساندن‌ «نی‌» به‌ نیستان‌ و خروج‌ از عیبستان‌ به‌ غیبستان‌ است‌ و انسان‌ سالک‌ بیدار است‌ که‌ «فریاد فراق‌» و «روایت‌ هجران‌» می‌خواند و سینه‌ای‌ می‌خواهد شرحه‌ شرحه‌ از فراق‌ تا شرح‌ درد اشتیاق‌ خویش‌ نماید و به‌ سرای‌ جاودانه‌ «فَادْخُلی‌ فی‌ عبادی‌ * وَ ادْخُلی‌ جَنِّتی‌» (فجر32/ـ31) راه‌ یابد و میخانه‌ شهود و دیدار را تجربه‌ نماید و از دارالفنا به‌ دار اللقا سفر نماید. «آری‌، در پرتو نور معرفت‌ نفس‌ انسان‌ می‌تواند هم‌ درون‌ خویش‌ را ببیند و هم‌ بیرون‌ را، هم‌ با آیات‌ انفسی‌ آشنا شود و هم‌ با آیات‌ افاقی‌ تا در بینش‌ توحیدی‌ قوی‌ گردد...» (جوادی‌ آملی‌، تفسیر موضوعی‌ قرآن‌ کریم‌، ج‌9،ص‌357).

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۲۴
امیرمهدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی