بسم الله الرحمن الرحیم

اللّهم صَلّ عَلی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللّهم صَلّ عَلی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

۲۸ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

شب عاشورا به روایت حضرت سکینه

 

حدیثی از کتاب «نورالعین» نقل شده که در آن آمده:
سکینه علیهاالسلام، دختر امام حسین علیه السلام گوید:
شب عاشورا، شب مهتابی بود، من در میان خیمه نشسته بودم که ناگاه از پشت خیمه صدای گریه ای شنیدم. از ترس این که مبادا خواهران و سایر زنانی که مطلع نیستند، مطلع شوند، چیزی نگفتم، از خیمه بیرون آمدم و دلم گواهی خبر نمی داد، در راه دامن بر پایم می خورد و می افتادم و برمی خاستم، چون بیرون رفتم، دیدم پدرم نشسته و اصحابش دور او هستند، شنیدم که پدر به آنها می فرمود:
بدانید شما با من آمدید در حالی که می دانستید من به سوی جماعتی می روم که با من، با دل و زبان بیعت کردند، حال می دانید که شیطان بر آنان غالب شده و خدا را فراموش کرده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۵:۱۴
امیرمهدی

شب عاشورا، آخرین شب زندگی حسین(ع) 

سیدالساجدین علیه السلام می فرماید:

در آن شب، مرض بر من مستولی شده بود، عمه ام زینب علیهاالسلام مشغول پرستاری از من بود، پدرم در خیمه ی دیگری بود، غلامی از آزاد کرده های ابوذر (1) در خدمت آن حضرت بود و ایشان شمشیر خودشان را در دست داشت و آن را اصلاح می نمود، (2) آن حضرت در مقام یأس و ناامیدی از دنیای غدار و شوق لقای پروردگار حی این اشعار را می خواند:
یا دهر اف لک من خلیل     کم لک بالاشراق والأصیل
من صاحب و طالب (3) قتیل           والدهر لا یقنع بالبدیل
و انما الأمر الی الجلیل       و کل حی سالک سبیل
ای روزگار ناپایدار! اف بر تو باد که هرگز به هیچ دوست و یار وفا نکردی.
چه بسیار صاحب در شهر و دیار که به قتل رساندی و از هیچ کس به بدل راضی نشدی.
و بازگشت همه به سوی خداوند جلیل است و هر ذی حیاتی لابد طریقی که من آن را سلوک می نمایم، سلوک خواهد کرد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۵:۰۹
امیرمهدی

 امام به همراه اهل بیت و یارانش به عبادت روی آوردند و با دل و جانشان متوجه خدا شدند و بنا به آنچه مورخان می گویند- و لوله ای همچون و لوله ی زنبوران داشتند، در حالی که در رکوع و سجود و قرائت قرآن بودند و هیچکدام طعم خواب را نچشیدند. آنان به مناجات خدا و تضرع به درگاهش روی آوردند و از او عفو و بخشش می طلبیدند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۵:۰۵
امیرمهدی

امام از مرگ خود سخن می گوید

امام به خیمه اش آمد و شروع به وارسی شمشیر خود و آماده کردن آن نمود، در حالی که می گفت:

یا دهر افٍ لک من خلیل     کم لک بالاشراق والاصیل
من صاحب و طالب قتیل     والدهر لا یقنع بالبدیل
و انما الامر الی الجلیل       و کل حی سالک سبیل


«ای روزگار! وای بر تو که چه دوستی هستی! و در بامداد و شامگاه چه بسیار است برای تو».
«از دوستان و طالبانت که کشته می شوند و روزگار، کسی را به عوض نمی پذیرد».
«همانا کار به پروردگار بزرگ وابسته است و هر زنده ای، راهی را در پیش می گیرد».


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۵:۰۳
امیرمهدی
در روایت شیخ مفید رحمه الله و سید بن طاووس رحمه الله آمده:
هنگامی که شب عاشورا نزدیک شد، آن حضرت اصحاب کرام خود را جمع فرمود، حضرت سید الساجدین علی بن الحسین علیهماالسلام می فرماید:
من بیمار بودم، لکن خود را به آنان نزدیک نمودم، تا بشنوم که آن درمانده ی وادی بلا و سردار اهل ابتلا با اصحاب خود چگونه سلوک می فرماید؟!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۵:۰۱
امیرمهدی

دلهای یاران امام، سرشار از ایمان بود؛ زیرا اباعبداللَّه علیه السلام آنان را با ارزشهای والایش گداخته و آنان فضایل و برتریهایش را دیده و شتافتن وی را به سوی حق، دیده بودند. و اینکه آن حضرت به هیچ روی به دنبال جاه یا ثروت و یا مقام نبود، بلکه هرگونه معامله به حساب امّت و دینش را رد کرده بود، این مسأله، در اعماق دلهایشان تأثیر گذاشته و زندگی را ناچیز شمرده و مرگ را به استهزا گرفته بودند، لذا فداکاری و جانبازی خود را در راه آن حضرت، اعلام نمودند که سخنان بعضی از آنان چنین بوده است:

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۴:۵۸
امیرمهدی

اجازه ی رفتن امام به یاران و پاسخ آنها

امام، یاران و اهل بیتش را در شب دهم محرم فراهم آورد و از آنها خواست تا در گستره ی زمین، رها شوند و او را تنها گذارند تا سرنوشت قطعی شده ی خود را ببیند، آن حضرت می خواست آنان در کار خویش آگاه و با خبر باشند، پس به آنان فرمود: «خدای را به بهترین ستایش، می ستایم و او را در خوشی و ناخوشی سپاس می گویم... خداوندا! تو را سپاس می گویم که ما را با نبوّت کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و در دین، آگاهمان ساختی و برای ما گوشها و دیده ها و قلبها قرار دادی و ما را از مشرکان نساختی.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۴:۵۴
امیرمهدی

حسین بن علی(علیهما السلام ) نزدیک غروب تاسوعا پس از آن که از طرف دشمن مهلت داده شد( یا پس از نماز مغرب) در میان افراد بنی هاشم و یاران خویش قرار گرفت و این خطابه را ایراد نمود:

«خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شداید و آسایش و رنج و رفاه در مقابل نعمت هایش سپاسگزارم. خدایا! تو را می ستایم که بر ما خاندان، با نبوت، کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و با دین و آیین آشنایمان ساختی و به ما گوش(حق شنو) و چشم(حق بین) و قلب(روشن) عطا فرمودی و از گروه مشرک و خدانشناس نگرداندی.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۴:۵۱
امیرمهدی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۱ ، ۲۳:۱۸
امیرمهدی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۱ ، ۲۲:۱۳
امیرمهدی